امروز دوشنبه 19 آذر 1403 http://kolbearamesh.cloob24.com
0

دانش آموز محوری نیز یکی از مفاهیم پایه‌ای نظام‌های آموزشی نوین است که در یک تعریف، این مفهوم هم در بحث مدرسه بدون کیف می‌گنجد به این معنا که امروزه دیگر نیازهای کودکان و همچنین نیازهایی که آنها در سالهای آتی در برخورد اقدام پژوهی با مناسبات اجتماعی و زندگی فردی پیدا خواهند کرد، محور آموزش قرار می‌گیرد.

منظور از دانش‌آموز محوری جابه جایی با معلم محوری نیست، چرا که در نظام آموزشی به همان میزان که معلم محوری مخرب می‌تواند باشد، دانش‌آموز محوری هم مخرب است. معلم محوری در سالهای نه چندان دور آموزشی، خواست معلم و سلیقه او در نحوه آموزش و همچنین میزان دانش او را محور و معیار آموزش قرار می‌داد. پس از آن، عده‌ای فکر کردند که باید از این رویکرد گریخت و تا حد امکان به کودکان بها داد، ولی افراط در این موضوع هم این خطر را در پی داشت که تا حدودی منطق محوری و توجه به نیازهای واقعی دانش‌آموز از بین برود و بهانه‌های کودکانه را جایگزین آن کند، بنابراین در دانش‌آموز محوری این خواست کودکان نیست که سرنوشت آموزش را رقم می‌زند، بلکه شناخت از نیازهای اوست که در اولویت قرار می‌گیرد.

یکی از مصادیق مهم و شاخصه‌های اصلی دانش‌آموز محوری در نظام آموزشی فرار از انباشت حافظه است. یک صاحب نظر در این رابطه اعتقاد دارد: درباره نقش آموزش و پرورش در رشد و توسعه ملی بررسی‌های فراوانی بویژه از دهه 1970 به بعد اقدام پژوهی انجام گرفته که نتایج این بررسی‌ها حاکی از آن است در عصر دانایی و دانش کنونی، سرمایه اصلی ملت‌ها ذخایر فکری آنهاست که در نظام تعلیم و تربیت پرورش می‌یابد، اما این سئوال مهم مطرح است که کدام آموزش و پرورش و با چه محتوا و روشی دارای چنین آثاری‌ست؟ ناگفته پیداست نظام آموزش و پرورشی که خلاقیت و ذهن و روحیه علمی و ابتکار و جست و جوگری را پرورش ندهد و تنها روی حافظه تکیه کند و فارغ التحصیلانی به جامعه تحویل دهد که حافظه‌ای پر مغز دارند ولی مغز فعال و خلاقی ندارند، قطعا جوابگوی کشوری که باید هر چه زودتر عقب‌ماندگی را با پرورش ذهن‌ها و مغزها جبران کند، نخواهد بود.

موضوع حافظه محوری و توجه روی حفظیات، چالشی ست که صاحب‌نظران روی آن توافق ندارند. برخی پرورش حافظه را سدی در مقابل قدرت تحلیل تصور می‌کنند و برخی دیگر به عکس، اما برای نگه داشتن جانب احتیاط و نیز رعایت اصل دانش آموز محوری، می‌توانیم بگوییم نباید از برخوانی اشعار، حفظ کردن واو به واو پاسخ سئوالات و... حالت اجباری به خود بگیرد، چرا که برخی دانش‌آموزان به شکلی ذاتی چنین کششی را در خود نمی‌بینند. باید به دانش آموز این فرصت را داد تا با هر روشی که خود می‌پسندد، مسئله را حل کند چرا که در این صورت نه تنها آموزش را برای او آسان کرده‌ایم، بلکه موجب بروز راه حل‌های دیگری هم شده‌ایم.

بغیر از طرح کیف در مدرسه تعدادی از روشهای بالا نیز انتخاب و اجرا شد. گروههای درسی تشکیل شد و هرگروه به نام دانشمندی نامگذاری گردید. هر چند مدت یکبار طرز نشستن دانش آموز و چینش نیمکت ها تغییر می کرد و ابتدای هر زنگ از وضعیت نور، سر و صدا و تهویه کلاس پرسش می شد. لیستی از فعالیت ها برای دانش آموزان تهیه گردید و به آنان ارائه شد و هر کدام با توجه به علاقه تعدادی از وسایل را ساختند و در نمایشگاهی جهت بازدید تمام دانش آموزان و همکاران و مسئولین اداره ارائه گردید.

در طول سال تحصیلی دانش آموزان با روشهای مختلف اعم از کارت تشویقی، ورزش تشویقی، اردویی تشویق شدند. در یک عمل ابتکاری ساعتی جهت گفتگو با دانش آموزان و اولیای آنان در هفته به صورت فردی اختصاص یافت که مورد استقبال آنان قرار گرفت.

تمامی دانش آموزان به نوعی در مدرسه می توانستند خود را ابراز کنند و استعداد و توانایی خود را به دیگر دانش آموزان عرضه کنند. تکالیف از حالتی اقدام پژوهی یکنواختی در آمده و بصورت متنوع عرضه شد که تکالیف شامل انجام پروژه تحقیقاتی، فعالیت، گزارش، مصاحبه و پیش مطالعه درس بود که در مدرسه صورت می گرفت.

گرد آوری شواهد دو:

پس از انجام راه حل های انتخابی شاخص کیفی موفقیت طرح عبارتند از: فعالیت فردی و گروهی هنگام تدریس و تمرین، علاقه دانش آموزان به فعالیت کلاسی و فوق برنامه داشتن برنامه در منزل، به حداقل رسیدن غیبت ها منظم و مرتب در مدرسه و منزل و... و شاخص کمّی موفقیت طرح که شامل انجام آزمونهای منظم و مستمر از کلیه دروس بسیار چشمگیر بود و محقق را متعجّب ساخت.